روز برفی با صدای مرتضی پاشایی و محمدرضا گلزار چشامو
؛ می بندم میخوام هر چی غصه است بمیره که تو خواب ؛ یکی از تنم عطرتو پس بگیره نمیشه ؛ نمیشه عزیزم ؛ نمیـدونی عشقت چقدر سینه سوزه چه سخته ؛ آدم چشم به تاریکی شب بدوزه همیشه ؛ همیشه شبا این حال و روزا خیره به عکست این شده کارم دیگه طاقت ندارم دلم میخواد یه جایی اونور دنیا خودمو جا بذارم آخه عادت ندارم تو که نباشی خوابم نمیره خیلی دلم میگیره فراموشم نمیشه خاطرهامون واسه من خیلی دیره یه آدم چقدر طاقت غصه داره چجوری ، میشه خنده روی لبام پا بذاره دوباره ، دوباره به جایی ، رسیدم که با هیشکی حرفی ندارم نباشی ، من هیچ حسی به روز برفـی ندارم نمیخوام ، بباره...
متن:من اونیم که سایه هم نداشت دلش رو توی کوچه جا گذاشت همون که تو دلش غما رو کاشت غیر از این سکوت چیزی بر نداشت من اونیم که گریه می کنه همون که بغض و ول نمی کنه همون که هیشکی باورش نکرد اشک و عاشق رو می کنه صدام که سر به آسمون کشید دلای عاشق و به این جنون کشید خدا ببخشه اونو که نموند که قلب سادم و اون به خون کشید عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد که یاد من بره آسمون و باورش نشد کبوترش نشد دوباره بپره من اونیم که خیره رو دره خوشیش و میده.قصه می خره که حالش از همیشه بد تره دل نمیده و دل نمی بره کسی که با کسی قدم نزد تو خونه عکسی غیر غم نزد سری به قلب عاشق نزد اون که رو دلم زخم کم نزد صدام که سر به آسمون کشید دلای عاشق و به این جنون کشید خدا ببخشه اونو که نموند که قلب سادم و اون به خون کشید عشق ادعا سرش نشد آخرش نشد که یاد من بره آسمون و باورش نشد کبوترش نشد دوباره بپره...